حماسه عاشورا، واقعه بینظیر و درسآموزی است که تا پایان تاریخ، رمز ماندگاری جریان حق خواهد بود. واقعهای که هم عالیترین ابعاد و مضامین عرفانی را به تصویر کشیده و هم حماسیترین رزمها و جنگاوریها را شاهد بوده است.
هم اوج روابط عاطفی بین پدر و فرزند، خواهر و برادر، برادرزاده و عمو و... را میتوان در عاشورا دید و هم مرتفعترین قله انفاق از ممّاتحبّون را! در این نیمروز تاریخساز، از حضرت علیاصغر، کودک شش ماهه تا حبیب بن مظاهر، پیرمرد 75 ساله نقشآفرینی کردند و زنان با تحمل مصائبی فراتر از قدرت تصور، رشادت مردان را تکمیل نمودند.
عاشورا همچنین گنجینه اسرار است (به قول مرحوم پدر در مقدمه گنجینه الاسرار) اسراری از ظهور عشق و جمال، اسراری از راز و نیاز عاشق و جذبههای معشوق، اسراری از سیر و سلوک و حالات وجد و شوق، اسراری از سوز و گداز و هجران و وصل.
بخشی از این اسرار را از زبان عمان سامانی بخوانیم:
تا جایی که:
اما واقعه عاشورا ابعاد دیگر و پیامهای دیگری هم دارد. یکی از ابعاد و پیامهای راهبردی عاشورا، نهایت و اوج ایثار و فداکاری برای باقی و استوار ماندن یک حقیقت بزرگتر یعنی مکتب اسلام و آئین پیامبر عظیمالشأن اسلام (ص) است. این پیام در این جمله ماندگار حضرت اباعبدالله الحسین (ع) ظهور و بروز یافته است.
اِن کانَ دینُ محمدٍ لَم یستقم الّا بقتلی فیاسُیوفُ خُذینی
اگر دین محمد (ص) جز با کشته شدن من پایدار نمیماند پس ای شمشیرها مرا دریابید.
دینی که پایداریش با خون چون حسینی تضمین شده باشد، ارزش آنرا دارد که هزاران هزار انسان شیفته و شیدای آن جمال بیمثال برای آن فداکاری کنند و سختیها و مصائب این مسیر را بهجان بخرند و آن را در برابر مصائب خاندان اهل بیت خصوصا حسین بن علی و یارانش ناچیز بشمارند.
آری به قول جناب عمان سامانی:
مهدی فضائلی